جدول جو
جدول جو

معنی علی شماع - جستجوی لغت در جدول جو

علی شماع
(عَ یِ شَمْ ما)
درویشعلی علی شماع، وی طبیب بود و شعر نیز می سرود. و میرعلیشیر شرح حال او را با ابیاتی از اشعارش نقل کرده است. (از الذریعۀ آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 323 از مجالس النفائس ترکی میرعلیشیر نوائی ج 3 ص 83 و 257)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ یِ مِ)
ابن حسین بن علی اصفهانی باقولی ضریر، مشهور به جامع و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به ابوالحسن (علی بن حسین...) و علی (ابن حسین...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ تَمْ ما)
ابن اسماعیل بن شعیب بن مثیم بن یحیی تمار اسدی کوفی بصری میثمی، مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی میثمی شود
لغت نامه دهخدا
(عُ مَ رِ شَمْ ما)
ابن احمد بن علی بن محمود شماع حلبی شافعی، مکنی به ابوحفص و ملقب به زین الدین. محدث، فقیه، اخباری و ادیب بود. وی در حدود سال 880 ه. ق. متولد شد (برخی سال ولادت او را 848 ه. ق. نوشته اند). سفرهایی به مدینه، مکه، بیت المقدس، دمشق، حماه، حمص، صفد، قاهره و بلبیس کرد و سرانجام در سال 936 ه. ق. در حلب درگذشت. او را تصنیفات بسیاری است که از آن جمله است: 1- تنبیه الوسنان الی شعب الایمان. 2- فتح المنان که تخمیس رائیۀ شیخ علوان است. 3- الفوائد الزاهره فی السلالهالطاهره. 4- محرک همم القاصرین بذکر الائمه المجتهدین المتعبدین. 5- الیواقیت المکلله فی الاحادیث المسلسله. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 247 و الاعلام زرکلی چ 2ج 5 ص 197). رجوع به مآخذ ذیل شود: الکواکب السائره ج 2 ص 224، شذرات الذهب ج 8 ص 218، کشف الظنون ص 252، 409 وسایر صفحات، فهرس الفهارس ج 2 ص 413، ایضاح المکنون ج 1 ص 19 و سایر صفحات و ج 2 ص 133 و سایر صفحات، هدیه العارفین ج 1 ص 795 و فهرس المخطوطات المصوره ج 2 ص 188
لغت نامه دهخدا
(عَ شَ)
ترشیزی (ملا...). وی از شعرای قرن نهم هجری قمری است و از جمله ممدوحان او محمد جوکی بن شاهرخ (متوفی در 848 هجری قمری) بوده است. (از الذریعۀ آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 552 و 752 از تذکرۀ دولت آبادی ص 6 و آتشکدۀ آذر ص 70 و تذکرۀ دولتشاه سمرقندی ج 1 ص 17 و ج 4 ص 98 و ریحانه الادب و سفینهالشعراء ص 194 و قاموس ترکی و روز روشن ص 362)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ شَ)
ابن حسن بن عنتربن ثابت حلی. مشهور به شمیم و ملقب به مهذب الدین و مکنی به ابوالحسن. وی ادیب و نحوی و لغوی وشاعر بود. در سال 511 هجری قمری متولد شد و از بغداد به دیاربکر و شام رفت و سپس در موصل مسکن گزید و در آنجا در سال 601 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- أنیس الجلیس فی التجنیس. 2- الحماسه، که از اشعار اوست. 3-شرح اللمع ابن جنی، در نحو. 4- شرح مقامات حریری. 5- مناقب الحکم و مثالب الامم. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 67). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است: وفیات الاعیان ج 1 ص 434. معجم الادباء ج 2 ص 243. بغیهالوعاه سیوطی ص 333. شذرات الذهب ابن عماد ج 5 ص 4. کشف الظنون ص 197 و... ایضاح المکنون ج 2 ص 194 و... هدیهالعارفین ج 1 ص 703. سیرالنبلاء ذهبی ج 13 ص 94. ذیل تاریخ بغداد ابن نجار ج 10 ص 210. الوافی صفدی ج 12 ص 30
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ ؟)
ملا علی شغال، نصرابادی نام اورا با ابیاتی از اشعارش که در معما سروده است در تذکرۀ خود آورده است. (از الذریعۀ آقا بزرگ طهرانی ج 9 ص 529 از تذکرۀ نصرابادی، فصل پانزدهم ص 504)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن محمد بن خالد بلاطنسی شامی شافعی. ادیب و از اهالی دمشق بود. و در سال 936 هجری قمریدرگذشت. او راست: نزههالناظر و بهجهالخاطر فی الادب، نظم و نثر. (از معجم المؤلفین از ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 642 و هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 743)
ابن احمد شامی خزرجی. مکنی به ابوالحسن. از فضلای قرن 11 هجری قمری بود و در سال 1033 درگذشت. او راست: مبادرهالاسعاف بنظم اجواد بعض الاشراف. (از معجم المؤلفین از دلیل مؤرخ المغرب ص 451)
ابن جهم بن بدربن جهم بن سعود قرشی شامی. مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن جهم. رجوع به ابن جهم و علی (ابن جهم بن...) شود
ابن محمد بن علی بن عبدالرحمان بن عراق شامی حجازی شافعی. مشهور به ابن عراق و ملقب به سعدالدین. رجوع به علی حجازی شود
ابن عبدالمحسن بن دوالیبی بغدادی شامی حنبلی. مکنی به ابوالمعالی و ملقب به عفیف الدین. رجوع به علی دوالیبی شود
ابن عبدالقادر حسنی شامی قاهری أزهری شافعی. مشهور به سید فرضی و ملقب به نورالدین. رجوع به علی فرضی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
وی از همراهان امیر تیمور گورکانی بود که در جنگ امیر تیمور با توقتمش خان شرکت داشت. برادر او محمد آزاد نیز در این جنگ شرکت جست. (از حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 410 و 464)
ابن حسام الدین اکبرآبادی هندی. مشهور به آرزو و ملقب به سراج الدین. شاعر ایرانی متوطن در هند. رجوع به علی آرزو شود
لغت نامه دهخدا
(عَ هَِ)
دهی است جزء بخش خرقان، شهرستان ساوه واقع در 20هزارگزی شمال باختری ساوه. و در سر راه عمومی خرقان به زرند. ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر و دارای 1250 تن سکنه. آب آن از رود خانه لار و ینگی کند تأمین می شود. و محصول آن غلات، سیب زمینی، باغات، انگور، بادام و یونجه است. اهالی به زراعت و گله داری اشتغال دارند، و صنایع دستی آنان بافتن قالیچه و گلیم و جاجیم است. این ده دارای زیارتگاهی بنام ’هفت امام’ است. و آثار قلعۀ مخروبه ای نیز روی تپۀ شمال آبادی واقع است. مزارع دین باغی، گون بابک، کهریز چائی، دره قلمشرجزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
تصویری از علی شاه
تصویر علی شاه
درشکه چی (به هنگام توهین به وی گویند)
فرهنگ لغت هوشیار